پیدایش ۳۷: ۳۱- ۳۴ پس ردای یوسف را گرفته، بزی را سر بریدند و ردا را در خونش فرو بردند. و ردای فاخر را فرستاده، به پدر رسانیدند و گفتند: «این را یافته‌ایم. تشخیص بده که آیا ردای پسرت است یا نه؟» یعقوب ردا را شناخت و گفت: «ردای پسرم است! جانوری درنده او را خورده است. به‌یقین، یوسف دریده شده است.» آنگاه یعقوب جامه بر تن چاک زد و پلاس در بر کرد و روزهای بسیار برای پسرش سوگواری کرد. پسران و دخترانش جملگی به تسلی او برخاستند، اما او تسلی نپذیرفت و گفت: «سوگوار نزد پسرم به گور فرو خواهم رفت.» و پدر یوسف بر او بگریست.

ما نسل سوخته نیستیم! بلکه نسل ساخته هستیم…