
داستان کریسمس در یک کارت
- خدا برای هر کدام از این افراد کاری داشت؛
- خدا از همه آنها میخواست که تسلیم او شوند تا بتواند آنچه را که در کریسمس به دنبال آن است، به انجام برساند.
- و امروز آن را از من و شما هم میخواهد؛ اینکه تسلیم او شویم.
- فرشتگان:
- خدا را در آسمان جلال و بر زمین سلامتی و در میان مردم رضامندی باد
- مریم:
- ”من کنیز خداوند هستم. مطابق آنچه که گفتی بشود.“
- یوسف:
- او مردی صالح بود و نخواست …
- خدا فرزند خود را که تمامی نجات بشر بر دوش او بود، به فردی دهاتی و بینام و نشان سپرد.
- چوپانان:
- وقتی آنچه را که فرشتگان به آنها گفته بودند، دیدند، به هر جا که رسیدند، پیام را مژده دادند.
- ”آمدهایم که او را بپرستیم!“
0 نظر